English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 135 (8452 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
stage set U تنظیم صحنه برای ایفای نقش معینی از نمایش
stage set U تعویض سن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
stage manager U مدیر نمایش
stage manager U کارگردان نمایش
stage managers U مدیر نمایش
stage managers U کارگردان نمایش
stage manage U اداره کردن
stage manage U کارگردانی کردن
stage-manage U اداره کردن
stage-manage U کارگردانی کردن
stage-managed U اداره کردن
stage-managed U کارگردانی کردن
stage-manages U اداره کردن
stage-manages U کارگردانی کردن
stage-managing U اداره کردن
stage-managing U کارگردانی کردن
stage U صحنه نمایش
stage U پرده گاه مرحله
stage U صحنه
stage U منزل
stage U پایه وهله
stage U طبقه
stage U در صحنه فاهرشدن
stage U مرحله دار شدن اشکوب
stage U مرحله
stage U چوب بست
stage U سوار کردن پرسنل و وسایل در خودرو یاهواپیما یا کشتی
stage U اسکان دادن
stage U سکو
stage U درجه مرحله
stage U مراحل مختلف یک موشک
stage U اشکوب
stage U نیمکت اویزان
stage U قراردادن اتومبیل در خط اغاز
stage U مقام
stage U یکی از چند نقط ه در یک فرآیند
stage fright U وحشت حاصله در اثر فهوردر صحنه نمایش
stage fright U صحنه هراسی
anal expulsive stage U مرحله مقعدی دفعی
anal retentive stage U مرحله مقعدی ضبطی
anal stage U مرحله مقعدی
bed building stage of river U تراز سطح متوسط اب رودخانه
buffer stage U مرحله میانگیر
killer stage U صافی رنگ
converter stage U طبقه مبدل
developmental stage U مرحله تکوینی
developmental stage U مرحله پیشرفت
differential stage U مرحله تفاضلی
energy stage U لایه انرژی
first audio stage U مرحله صوتی نخست
flood stage U تراز بحرانی طغیان
frequency divider stage U طبقه مقسم فرکانس
high pressure stage U طبقه فشار قوی
impluse stage U طبقه فشار مستقیم
initial stage U طبقه نخستین
input stage U طبقه ورودی
input stage U طبقه اولیه
intermediate frequency stage U طبقه ی فرکانس میانی
larval stage U مرحله کرمی
low power stage U طبقه کم قدرت
macro stage U مرحله کلان
main stage U طبقه اصلی
main stage U عرشه اصلی
mixer stage U طبقه مخلوط کننده
modulator stage U طبقه مدولاسیون
multi stage U چند مرحلهای
multi stage U چند طبقه
multi stage amplifier U تقویت کننده چند طبقه
multi stage amplifier U امپلی فایر چند طبقه
multi stage experiment U ازمایش چند مرحلهای
multi stage press U پرس چند طبقه
multi stage production U تولید چند مرحلهای
multi stage sampling U نمونه گیری چند مرحلهای
multi stage scaffolding U داربست چند طبقه
not stage U مدار یا جزئی در یک سیستم لاجیک که وجود یا عدم وجودخروجی برعکس حالت ورودی و یا نقیض ان میباشد
oedipal stage U مرحله ادیپی
oral stage U مرحله دهانی
output stage U مرحله خروجی
phallic stage U مرحله التی
power amplifier stage U مرحله فزون ساز توان
power output stage U طبقه خروجی
push pull stage U طبقه پوش- پول
quick stage U ان مرحله ازابستنی که زن جنبش بچه رادرزهدان خودحس میکند
single stage U یک طبقهای
single stage U یک طبقه
stage coach U دلیجان
stage craft U فن درست کردن نمایش
stage direction U مدیریت
stage direction U کاگردانی
stage director U مدیر نمایش
stage fever U کرم بازیگری یا اکتری
stage payments U پرداختهای مرحلهای پرداختهای که در چند مرحله صورت میگیرد
stage race U مسابقه مرحلهای دوچرخه سواری
termination stage U مرحله پایانی
this play does not stage well U این داستان خوب در نمایش در نمیاید
three stage least squares method U روش حداقل مربعات سه مرحلهای برای تخمین پارامترهای معادلات همزمانی در اقتصاد سنجی
to go on the stage U بازیگرشدن
to go on the stage U اکترشدن
to put on the stage U بمعرض نمایش گذاشتن نمایش دادن
turbine stage U طبقه توربین
two stage experiment U ازمایش دو مرحلهای
two stage least squares method U روش حداقل مربعات دومرحلهای
Other Matches
zero stage U طبقه معمولی اضافی که به جلوی کمپرسورخطی اضافه میشود
at this stage <adv.> U درحال حاضر [عجالتا] [اکنون ] [فعلا]
first stage U مرحلهاول
second stage U مرحلهدوم
third stage U مرحلهسوم
behind the stage <adj.> <adv.> U محرمانه [اصطلاح مجازی]
behind the stage <adj.> <adv.> U خصوصی [اصطلاح مجازی]
to go on stage U وارد صحنه [نمایش] شدن
two stage sampling U نمونه گیری دو مرحلهای
To appear on the scene (stage). U روی صحنه ظاهر شدن
speed stage U سطح سرعت
At that point [stage] , ... U وقتی که موقعش رسید...
speed stage U مرحله سرعت
at the rear of the stage <adj.> <adv.> U پشت پرده نمایش [مخصوص اطاق رخت کن]
landing stage U حملباقایق
centre-stage U شرائطبسیار حساسو مهم
stage curtain U پردهنمایش
stage doors U در عقب صحنه
stage whisper U نجوای روی صحنه
stage whispers U نجوای روی صحنه
stage-struck U عاشق هنرپیشگی و صحنهی نمایش
stage-struck U شیفتهی بازیگری
mechanical stage U پایهمکانیکی
regulator first stage U صفحهنمایشنخستینرگلاتور
stage clip U سطحنمایش
at the rear of the stage <adj.> <adv.> U در پس پرده
stage door U در عقب صحنه
It was stage –managed . It was trumped up. U صحنه سازی بود
mechanical stage control U کنترلپایهمکانیکی
To stage political demonstrations. U تظاهرات سیاسی برپاکردناسلااهل تظاهر نیستم
two stage least squares method U برای تخمین پارامترها در اقتصادسنجی
Stage party ( films , movies ) . U میهمانی ( فیلمهای ) مردانه
The stage was bare but for [save for] a couple of chairs. U صحنه نمایش به استثنای چند تا صندلی لخت بود.
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com